زمستان خسته شد از بی بهاری
جهان می لرزد از این بی قراری گمانم جمعه ای باقی نمانده
خدایا تا به کی چشم انتظاری؟
ای گم شده ی مردم عالم، تو کجایی؟
من هر جمعه که آید به امیدم که بیایی