یا حضرت عشق
عقلم بر دلم قفلی شده است
کلید را از من ربودند
قفل را بشکن و داخل شو
من که روزم رو بدون گناه شب نمی کنم، غلط می کنم در باره مهدی فاطمه مطلب بنویسم.
آقا جان
دلتنگی ها امانم را بریده
زمستان خسته شد از بی بهاری
جهان می لرزد از این بی قراری گمانم جمعه ای باقی نمانده
خدایا تا به کی چشم انتظاری؟
ای گم شده ی مردم عالم، تو کجایی؟
من هر جمعه که آید به امیدم که بیایی
تمام خاک را گشتم به دنبال صــدای تو
ببین باقیست روی لحظه هایم ردپای تو